خسته و بی یار در دل غمها
در شب غربت بین آدمها
با لب تشنه با دلی پُر خون
در دل کوفه بی کس و تنها
کوفه نیا حسین جان ، اینجا همه بی غیرتن
آقا دروغ میگن که همه در انتظارتن
یکی تو دستاش خیزرون ، یکی دیگه تیر و کمون
نعلای تازه میزنن آقا به پای اسباشون
...کوفه نیا حسین جان کوفه وفا نداره ...
... کوفیِ بی مُروت شرم و حیا نداره ...
مسلمت اینجا گشته آواره
درد دل گویم با لب پاره
کوفه یک مرد بی حیا داره
دخترش را داد قول گوشواره
کوفه نیا حسین جان ، گره به معجرا بزن
اهل و عیالتو نیار کوفه نمیشه جای زن
آقا نیار زینبتو ، آقا نیار دخترتو
این کوفیان کشیده اند نقشه برای سر تو
...کوفه نیا حسین جان کوفه وفا نداره ...
... کوفیِ بی مُروت شرم و حیا نداره ...
.
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
.
... نیا کوفه حسین جان ، نیا کوفه حسین جان ...
.
به یاد حنجر خونی و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
.
... نیا کوفه حسین جان ، نیا کوفه حسین جان ...
.
به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
.
... نیا کوفه حسین جان ، نیا کوفه حسین جان ...
.
به فرقم هر چه آتش بارد از گل دوست تر دارم
که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را
.
به موج تیغ دشمن دوست را پیدا چنان کردم
که گم کردم حساب زخمهای پیکر خود را
.
عُذار نیلی از سیلی کند تا هدیه بر زهرا
فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
.
... نیا کوفه حسین جان ، نیا کوفه حسین جان ...
.
یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
که سوی مکه افکندم نگاه آخر خود را
.
صدای ناله ی زهرا به گوشم میرسد آری
که بالای سرم آورده مولا مادر خود را
.
... نیا کوفه حسین جان ، نیا کوفه حسین جان ...
.
الا ای یوسف زهرا میا کوفه که میترسم
به چنگ گرگها بینی علی اکبر خود را
.
میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
که بینی بر فراز دست ذبح اصغر خود را
.
... نیا کوفه حسین جان ، نیا کوفه حسین جان ...
.
شرمندگی شد آخر تقدیر و سرنوشتم
کاشکی برات آقاجون نامه نمی نوشتم
تو کوچه های این شهر دل سردرگمه آقا
برگرد قیمتت اینجا چند مَن گندمه آقا
.
قلبم در تاب و تبه ، پشتم خالی شد یه شبه ، نیا به کوفه
مثل بارون میبارم ، من دیگه امید ندارم ، آقا به کوفه
اینجا بد هوائی شده ، سهمم بی وفایی شده ، ببین اسیرم
آواره شدی میدونم ، من دیگه چجور میتونم ، آروم بگیرم
دستام رو به آسمونه ، قلبم واسه تو میخونه
... حسین میا به کوفه آقا ، حسین میا به کوفه آقا ...
.
این کوفیای نامرد تیشه زدن به ریشه
برگرد میدونم اینجا حقت ادا نمیشه
گفتن ما باوفائیم اما دروغه آقا
بازار تیغ و نیزش خیلی شلوغه آقا
.
کوفه تکیه گاه نمیشه ، حالش رو به راه نمیشه ، آروم جونم
فکر و ذکرم من سر تو ، آقا واسه خواهر تو ، دل نگرونم
حرف از نیزه ها میزنن ، اینجا بی هوا میزنن ، برات بمیرم
غم بی اندازه شده ، حرف نعل تازه شده ، برات بمیرم
حرفم رو زمین میمونه ، قلبم واسه تو میخونه
... حسین میا به کوفه آقا ، حسین میا به کوفه آقا ...
.
طعم عطش گرفتم این بود حواله ی تو
اما دل نگرونم واسه ی سه ساله ی تو
دردم دوا نداره رسم بی وفا کوفه
غوغا میشه میدونم بعد کربلا کوفه
.
رو دارالإماره منم ، رو میخ قناره تنم ، با لب تشنه
زخمی شد همه بدنم ، مثل تو جون میکَنم ، با لب تشنه
سرها رو به نِی میزنن ، حرف از بزم مِی میزنن ، اشکم روونه
شش ماهت گلوش میگیره ، از داغش رباب میمیره ، دلم چه خونه
خستم از دست زمونه ، قلبم واسه تو میخونه
... حسین میا به کوفه آقا ، حسین میا به کوفه آقا ...
.
قسم میدم آقا تورو کوفه نیا
ندارن اهل کوفه ای شرم و حیا
ببین تو التماسمو از تو چشام ، آقا نیا
.
پشیمونم نامه برات نوشتم آقا
پشیمونم دختراتو نیاری آقا
پشیمونم آقا میشی غریب و تنها
.
گره به کارم شده ، رمق نمونده برام
من از خدا مرگمو به راه زینب میخوام
... غریب آقام غریب آقام ، غریب آقام غریب آقام ...
.
بساط نیزه سازیا شلوغه و
غروب شهر کوفه بی فروغه و
آقا نیا که قول و حرف آدماش دروغه و
.
تو این سینه دلشوره دارم واسه زینب
با چشم تر گریه میبارم واسه زینب
ببین آقا که بیقرارم واسه زینب
.
نصیب زینب میشه اسارت و هلهله
به دستای خواهرت میمونه جا سلسله
... غریب آقام غریب آقام ، غریب آقام غریب آقام ...
.
خدا کنه سرم بیفته پای تو
دوتا پسر دارم اونم فدای تو
میترسم آخرش بگیره خواهرت عزای تو
.
نیا آقا نگرونم برا رقیه
نیا آقا جون و تنم فدا رقیه
نیا آقا که نبینه بلا رقیه
.
میخندن اینجا همه به گریه ی دخترت
تو قتلگاه عاقبت میاد صدا مادرت
... غریب آقام غریب آقام ، غریب آقام غریب آقام ...
.
مسلم غریب کوفه ام تنهای تنها بی پناهم
عشق حسین بن علی اینک شده جرم و گناهم
از شوق دیدارت نِگر سوزد همی این پَر و بال
تا آخرین قطره سر عهدم بمانم
ای هلال داد از جدایی ، کوفه نیایی
.
ای قافله سالارم اباعبدالله ، عشقم اباعبدالله
دینم حسین سالار زینب
.
ای کاش و بودم کربلا بر کودکانت یار و غمخوار ...
واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار ...
.
ای حاجی کرب و بلا حَجَت قبول سرت سلامت
طفلان خود را میسپارم دست تو مولا امانت
گر آمدی کوفه سر نعشم بیا بکن نظاره
یاد وداع آخرینم از سر دارالإماره
همچون پروانه دورت میگردم
.
میرسد پیک آهم اباعبدالله ، ماهم اباعبدالله
شاهم حسین سالار زینب
.
یا ربّ نگیر از خیمه ها گرمای دستان علمدار ...
واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار ..
.
“ همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی”
.
فاصله است و بیقرارم که نیامدی کنارم
چه کنم صبا رساند به من از تو عطر و بویی
.
به لب شکسته ی من سخنی به جای مانده
تو میا عزیز زهرا به دیار ننگ جویی
.
به دیار بی وفایی چه کنم اگر بیایی
به خدا قسم نداری تو به کوفه جز عدویی
.
به دیار خصم حیدر تو سه ساله را نیاور
که ز سیلی مکرّر بشود کبود رویی
.
به میان کوچه آتش به سر غریب ریزند
شده شهر کوفه مشهور که ندارد آبرویی
.
تن من سر قَناره به تو می کند اشاره
که کنند پاره پاره ز تو حنجر و گلویی
.
تو مگو به دختر من که چه آمده سر من
به دلم یقین نشسته که رضایتش بجویی
.
به زلال آب سوگند به گل رباب سوگند
که شود حرام بر تو قطرات آبِ جویی
.
چو سرت ز تن جدا شد، به فراز نیزه ها شد
ز سرم به روی نیزه، بنما تو جستجویی
.
بنویسید مرا یار حسین
کشته و مرده ی دیدار حسین
اولین بی سر بازار حسین
مسلم کوفه ،علمدار حسین
.
او دلش خواست سفیرش باشم
من دلم خواست اسیرش باشم
.
تکه تکه بدنم گفت نیا
پاره ی پیرهنم گفت نیا
به سر میخ تنم گفت نیا
خاک و خون دهنم گفت نیا
.
کاروانت نشود سرگردان
به مدینه همه را برگردان
.
ترسم از گمشدن دخترهاست
ترسم از سوختن معجرهاست
ترسم از وا شدن زیور هاست
ترسم از غارت انگشترهاست
.
حرمله نقشه کشیده ست حسین
دو سه تا تیر خریده ست حسین
.
شرر ای کاش به جانت نزنند
نیزه ها سر به دهانت نزنند
کوفیان زخم زبانت نزنند
وای سیلی به زنانت نزنند
.
پیش زینب بدنت را نکشند
گرگ ها پیرهنت را نکشند
.
کوچه به کوچه میروم و گریه میکنم
از شرم نام خواهرت ای خاک بر سرم
چون شمع آب میشوم و گریه میکنم
**
خانه به خانه گشته ام و باز دیده ام
هر سینه ای ز حیله و نیرنگ پر شده
پیداست از بلندی دارالعماره اش
هر بام جای گل فقط از سنگ پر شده
**
در کار گاه تیر سه شعبه ؛ به هم رسید
لبخند های حرمله با ناله های من
تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز
می لرزد از بزرگی آن دست و پای من
**
اینجا هزار حرمله در انتظار توست
آقا برای آمدنت کم شتاب کن
رحمی به روز من نه به روی رقیه کن
فکری به حال من نه به حال رباب کن
**
رحمی نمیکنند عزیزم به هیچ کس
حتی به تشنه ای که فقط شیر خواره است
تو میرسی وعده سوغات مردمش
تنهابرای دخترشان گوشواره است
**
این جا میا ، که آخر سر چشم می زنند
این چشم ها به قامت آب آورت حسین
این دست ها که دیده ام از کینه می برد
انگشت را به خاطر انگشترت حسین
**
برگرد جان من که نبینی ز بام ها
آتش کشیده اند سرو دست و شانه را
تا از فراز نیزه نبینی که می زنند
بر پیکر سه ساله ی تو تازیانه را
**
میترسم از دمی که بیایند دختران
با گونه های زخمی و نیلوفری میا
این شهر بی حیاست ، به جان سکینه ات
میترسم از حرامی و بی معجری ، میا
.
این لب بام عجب حال و هوایی دارد
تن بی سر به سرِ دار صفایی دارد
.
سنگ و خاکستر و اتش به سرم افکندند
تا بگویند که حب تو سزایی دارد
.
خولی و تیر سه شعبه شده اند اماده
کوفه و شام عجب مهر و وفایی دارد
.
سرم از بام چو افتاد ندا داد حسین
سر سودا زده ام بین چه ندایی دارد
.
این شکسته سرو و این پاره ی لب این دندان
غیر افتادن سر سر جدایی دارد
.
زده دندان شکسته به لبم مهر سکوت
تا بدانند که خزران چه صدایی دارد
.
چو ببینم دم آخر رخ دلجوی تو را
دلخوشم شاه به این بنده عطایی دارد
.
دو رکعت عشق بر این بام به عشق تو خوشست
تا بدانند که این بنده خدایی دارد
.
کعبه ی عشق خدا با تو بنا گشت حسین
قبله ی عشق عجب قبله نمایی دارد
.
کربلا بعد نبی از پس در شد آغاز
کوفی از کشتن اصغر چه ابایی دارد