جنات

.

.

مرثیه_جناب_حُر

.

ای غریب کربلا پور زهرای بتول
آمدم سویت حسین توبه ام را کن قبول
حرّم و سر در گریبان آمدم
من پشیمانم پشیمان آمدم

الامان ای جان جانانم حسین(۴)

.

گویم از سوزِ دل و اشک و آهم یا حسین
می شود تا بگذری از گناهم یا حسین
جان به قربان تو هستم تا ابد
من به فرمان تو هستم تا ابد

الامان ای جان جانانم حسین(۴)

.

من ز زینب خواهرت خود خجالت می کشم
بهر بخشش سوی او دستِ حاجت می کشم
از سه ساله دخترت شرمنده ام
من خجل هستم ز او تا زنده ام

الامان ای جان جانانم حسین(۴)

.

از خطایم در گذر اذن میدانم بده
بهر قربانی شدن خطّ فرمانم بده
تا کنم جان را فدایت ای حسین
عمر خود ریزم به پایت ای حسین

.


.

مرثیه_جناب_حُر

.

ای مظهر الهی، بر حر خود نگاهی
اشک دو دیده‌ام را، آورده‌ام گواهی

من حر روسیاهم تنها تویی پناهم

.

من قلب زینبت را، در این سفر شکستم

رو در رویت ستادم، ره بر روی تو بستم

من حر روسیاهم تنها تویی پناهم

.

من بر اذیّت تو، در ره اراده کردم
من در میان دشمن، تو را پیاده کردم

من حر روسیاهم تنها تویی پناهم

.
دیشب به سینه‌ام بود، داغ گل مدینه
پیوسته آتشم زد، العطش سکینه

من حر روسیاهم تنها تویی پناهم

.
من بهر اصغرت آب، از اشک دیده دارم
بر پای اکبر تو، سر بریده دارم

من حر روسیاهم تنها تویی پناهم

.


.

مرثیه_جناب_حُر

.

سبک(نبسته ام به کس دل)

.
بار گنه به دوشم، می‌گریم و خموشم
آید صدای اصغر، از خیمه‌ها به گوشم

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.

منّت به من نهادی، دست مرا گرفتی
با یک اشاره از من هست مرا گرفتی

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.

خاک رهت ببویم، دور سرت بگردم
کرم کن و عطا کن، اجازۀ نبردم

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.
خجلت زده ز زهرا، شرمنده از رسولم
چه می‌شود، که امروز زینب کند قبولم

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.

رخصت بده ببوسم، رخسار اکبرت را
رخسار اکبرت را، گلوی اصغرت را

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.

خجلت کشم، هماره، از بلبل مدینه
گر تو کنی نگاهم، می‌بخشدم سکینه

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.

ریزد سرشک خجلت، پیوسته از دو عینم
عالم همه بدانند، من کشتۀ حسینم

من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم
من حرّ بی‌پناهم، محتاج یک نگاهم

.


.

مرثیه_جناب_حُر

.
مظهر عفو خدا، حجت دادار حسین
تو یم عفوی و من حرّ گنه‌کار حسین

.

عوض آنکه برانی، به رویم خنده زدی
بس‌که مولایی و ستّاری و غفّار حسین

.

منم آن کس که شکستم دل اطفال تو را
آمدم سوی تو، با لشکر بسیار حسین

.

یابن زهرا گنهم، گر چه فزون است، ببخش
به علی اکبر و عباس علمدار، حسین

.

خود ببخشای و دعا کن که ببخشند مرا
حضرت فاطمه و حیدر کرار حسین

.

گنهم، توبه ندارد تو مگر عفو کنی
نگذاری ببرندم به سوی نار حسین

.

تو که آغوش گشودی به رویم، اذن بده
که به پای تو کنم، جان خود ایثار حسین

.

تاکنون بوده‌ام ای شاه، گرفتار گناه
گشتم این لحظه به عشق تو گرفتار حسین

.

آب اگر بر تو نیاورده‌ام از شط فرات
دو فراتم بوَد از دیدۀ خونبار حسین

.

همچو حر تو بوَد، آرزوی «میثم» این
که دم مرگ بگرید ز غمت زار حسین

.


.

مرثیه_جناب_حبیب_بن_مظاهر

.
حبیبی من حبیبم آمدم خاک درت گردم
غبارم کن مگر با باد بر گِرد سرت گردم

.

کرم کن اذن میدانم که در این آخر پیری
جوانی را زسر گیرم فدای اکبرت گردم

.

صفای عشق آوردم قبولم کن قبولم کن
که در صدق و صفا مقبول زهرا مادرت گردم

.

دعا کن تا محاسن را زخون سر کنم گلگون
که هم رنگ گلوی چاک چاک اصغرت گردم

.

جوانی را نثار عشق بابایت علی کردم
به پیری آمدم تا پیش دشمن یاورت گردم

.

دعا کن زودتر از روز عاشورا شوم قربان
نباشم تا گواه آب آب دخترت گردم

.

دعا کن تا سرم باشد کنار محمل زینب
که از بالای نیزه سایه بان خواهرت گردم

.

به بستان ولایت آنچنان نقش زمینم کن
که خاک زیر پای لاله های پرپرت گردم

.

چرا بر کام خشکت خون نجوشید از دل دریا
فدای حنجر خشکیده و چشم ترت گردم

.

دو چشمم را زخون دل دو دریای خروشان کن
که با سقّایی چشم ترم آب آورت گردم

.

به محشر با همه آلودگی ای یوسف زهرا
شفیع «میثم» دل سوخته در محضرت گردم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار