جنات

.

.

.
.

ازشرار دل من چشم ترم می سوزد
دل من بیشتراز زخم سرم می سوزد

.

مثل نخلی که فتاده است کناردریا
دل گرفته شرر وچشم ترم می سوزد

.

برغریبی حسین وحسن وزینب خویش
هم چنان شمع دل شعله ورم می سوزد

.

تابه رخساره ی عباس نگاهم افتاد
دیدم ازغصه وجودپسرم می سوزد

.

چون به زینب نگرم یادکنم از زهرا
گوئیا فاطمه پیش نظرم می سوزد

.

این قدراشک نریزید عزیزان دلم
که من ازآتش این غم جگرم می سوزد

.

قدری ازبسترمن فاصله گیریدهمه
هریتیمی که بود دوروبرم می سوزد

.

بسته ام بار سفرلیک خدامی داند
نگرم چون به شما بال وپرم می سوزد

.

ای« وفایی» به خدا تاابدیت همه شب
همچنان ماه چراغ سحرم می سوزد

سیدهاشم وفایی

.

.

زینب درون سینه آهی شعله‌ور دارد
زیرا علی از خانه‌اش عزم سفر دارد

.

مشکل گشا امشب خودش در مشکل افتاده
لب بسته و در تن توانی مختصر دارد

.

دیگر امیرالمؤمنین بهتر نخواهد شد
تیغی که زهرآلود باشد دردِ سر دارد

.

بهر شفای او یتیمان شیر آوردند
اما علی شوق سفر را بیشتر دارد

.

چیزی نمانده سر نهد بر زانوی زهرا
در بسترش افتاده حالِ محتضر دارد

.

زخم سر و بستر، به یاد مادرش افتاد
زینب از این غم کهنه زخمی بر جگر دارد

.

مانند زهرا دست او بالا نمی‌آید
زخم عمیق این‌گونه بر حالش اثر دارد

.

لکنت گرفته بس‌که ضربه سخت و کاری بود
آن‌قدر که صحبت برای او ضرر دارد

.

امشب علی با بچه‌های خود وصیت کرد
زیرا از عمر خویش تنها یک سحر دارد

.

اول حسینش را بغل کرد و به آرامی
بوسید رویش را ولی چشمان تر دارد

.

در هر وصیت از حسین و کربلایش گفت
امشب نشد یک لحظه از او چشم بر دارد

.

از طرز گریه کردنش معلوم بود امشب
حرف مهمی از حسینش با قمر دارد

.

گفت ای عزیز من، مبادا بچه‌هایم را
در کربلا تنها گذاری که خطر دارد

.

چشمش به زینب که می‌افتد اشک می‌ریزد
از کوفه‌ی بعدِ خودش حیدر خبر دارد

.

می‌بیند آن روزی که سمت قتلگاه آمد
آن بی حیایی که حسینش را نظر دارد

.

می‌بیند آن روزی که از مقتل برون آمد
خون می‌چکد از دامنش انگار سر دارد


کربلایی رضا باقریان

.

.

امشب چنان ایتام کوفه بی قرارم
اندازه سی سال میخواهم ببارم

.

چشمم به در مانده مگر زهرا بیاید
من به وصال فاطمه امیدوارم

.

هستند دورم بچه ها!پس محسنم کو
تا که بیاید لحظه هارا میشمارم

.

نه سنگ قبری خواستم نه سایبانی
مانند زهرا بی نشان باشد مزارم

.

امشب برایم روضه زهرا بخوانید
باید بمیرم از غم روی نگارم

.

عباس تو بیرون نرو باید بمانی
اصلا من امشب با تو خیلی حرف دارم

.

جان تو و جان زنان این قبیله
عباس زینب را بدستت میسپارم

.

در پای او هم سر بده هم دست هم چشم
او چادرش سِرّ است سِرّ کردگارم

.

امشب بفکر ناقه بی محملم من
گریه کن آن رنگ و روی پر غبارم

.

تو روی نیزه چشمهایت غرق اشک است
من در نجف از داغ زینب سوگوارم

.

وقتی صدایت میکند! ای محرم من...
جای تو دارد شمر می اید کنارم..

.

جای تمام بچه های شلاق خوردم..
دارم کبودی تنم را میشمارم..

.

بانوی یثرب بودم و حالا اسیرم
دستان خود را برروی سر میگذارم

.

بی اختیار از هر طرف بردند من را
گرچه همه عالم بود در اختیارم

پوریا هاشمی

.

.

شب قدره آقا نگاه کن دلم رو
بیا قسمتم کن دوباره حرم رو 
.
شب قدره آقا همین آرزومه
ببینم ضریحت بازم روبرومه 
.
دلم کرده بازهم هوای نجف رو
بده اذن ایوون طلای نجف رو 
.
نزار جای دیگه بزارم سرم رو
شب قدر دعا کن پدر مادرم رو 
.
سر تو شکسته دلش خونه زینب
یشونه موهات پریشونه زینب 
.
درسته به ابروت آقا خم نمیاد
چه جور زد که زخم سرت هم نمیاد 
.
سری که با شمشیر تا ابرو شکسته
میفهمه چه جوری یه پهلو شکسته 
.
تا زینب سرُ دید یاد مادر افتاد
یاد لحظه ای که رو مادر در افتاد 
.
شب آخری جز نیایش نداری
بجز اهل بیتت سفارش نداری
چه قد گریه کردی چقد غصه خوردی
تا زینب رو دست ابوالفضل سپردی 
.
با عباس که باشه اسارت نمیره
النگو و خلخال به غارت نمیره 
.
با عباس که باشه تماشا نمیشه
دیگه روی دشمن بروش وا نمیشه
.
.
.
.
مرتضی راحت ز غمها می شود 
دردهای او مداوا می شود
 بارخ گلگون وفرق غرقه خون
 در جنان مهمان زهرا می شود
جهانی بی سر و سامان شد امشب 
روان حیدر سوی جانان شد امشب 
بریزد اشک غم از دیده زینب 
حسن نالان حسین گریان شد امشب
 .
تمام عالم هستی غمین است
 علی راهی سوی خلدبرین است
 محبانش همه در سوز و ماتم
 شب قتل امیرالمومنین است
 .
چراغ مسجد کوفه خموش است 
تمام شهر کوفه در خروش است 
کنار خانه بی حیدر امشب
 صدای ناله طفلان به گوش است
 .
نوای غم رسدهرلحظه بر گوش 
ز غم محراب کوفه شد سیه پوش 
به خانه پیکر حیدر به دست
 امام مجتبی گردد کفن پوش 
 .
صفای کوفه امشب زین جهان رفت
  یتیمان را امام مهربان رفت 
علی مرتضی فرق شکسته 
از این دنیا سوی باغ جنان رفت
 .
به هر جا ماتم عظمی به پا شد 
زداغ مرتضی ماتم سرا شد 
کنار زینب غم دیده امشب
 عزادارش حسین و مجتبی شد 
 .
تمام کوچه ها را غم گرفته 
از این ماتم دل عالم گرفته 
کنار خواهران غم رسیده 
حسن گریان حسین ماتم گرفته
 .
قسم بر چهره گلگون حیدر 
به فرق و صورت در خون حیدر 
به روی نیلی زهرای اطهر
 تمام دین بودمرهون حیدر
 .
باز وقت ماتم آمددرجهان 
میرود حیدرسوی باغ جنان
 شیعه گوید با غم و سوز نهان 
تسلیت یا مهدی صاحب زمان
.
.
.
.
طبیبا وا مکن زخم سرم را 
مسوزان قلب زینب دخترم را 

طبیبا کار از درمان گذشته 
که آتش آب کرده پیکرم را 

طبیبا نسخه ننویسی که باید 
اجل بر چیند امشب بسترم را 

ببند آنگونه فرقم را که در قبر 
نبیند فاطمه زخم سرم را 

در و دیوار مسجد بود شاهد 
که من گفتم اذان آخرم را 

من آن یارم که شستم در دل شب 
تن خونین تنها یاورم را 

درود زندگی را گفتم آنروز 
که زد در کوچه قنفذ همسرم را 

شکاف زخم و ضعف تن به من داد 
نوید وصل حی داورم را 

از آن سوزم که امشب گوید آن پیر 
کجا برده فلک نان آورم را 

به (میثم) داده ام سوزی که گوید 
سخن های دل غم پرورم را
.
.

لاله‌گون گشت ز خون روی دل‌آرای علی

می‌چکد اشک حسن بر  رخ  زیبای  علی

.

مـرغ آمیـن بـه دعـای سحـرش پاسخ داد

از  خداونـد   همیـن  بــود   تمنـای   علی

.

که گمان داشت که چون فاطمه تنها و غریب

در   دل   خـاک   رود   قـامت   رعنای   علی

.

جای یک ضربـۀ شمشیر به  پیشانی  داشت

جای  صد  زخم،  عیان  بود  به  اعضای  علی

.

آسمـان شست مـه  روی  علـی  را  از  خـون

عوض  آن   که   نهد   رو   به  کف  پای  علی

.

هرچه آب است اگر اشک شود باز کم است

در  غم   فاطمـه   و   ماتـم   عظمای   علی

.

صـورت شیرخـدا سرخ  شد  از  خـون  جبین

نیلگون   گشت  ز  سیلی  رخ   زیبای  علی

.

از  جنـان   فاطمه   آیـد   بـه   بیابـان   نجف

تا  کند  خون  جبین  پاک  ز   سیمای  علی

.

نـخل‌هـا   منتظـر    بانـگ    الهــی    العفـو

چاه‌ها   منتظر     نالـۀ     شب‌هـای    علی

.

«میثم» از سوز درون گرید و خواهد ز خدا

ناله‌اش  را   برسانند    به   امضای   علی

 

استادسازگار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار