جنات

.

.

ای دیده خون ببار که ماه محرم است

روز عزا و نوحه و افغان و ماتم است

.

زهرا رود به سینه زنان سوی کربلا

گریان دو چشم آدم و حوا و مریم است

.

جاری ز چشم ختم رُسُل اشک متصل

شیر خدا دریده گریبان به عالم است

.

یاد آورید زخم فزون از شمار او

آخر نه اشک دیده بر آن زخم مرهم است

.

یک دم دهید گوش که فریاد یا حسین

از فرش متصل شده تا عرش اعظم است

.

کروبیان به ماتم او ناله میکنند

پشت فلک ز بار غم و ماتمش خم است

.

« واله » درین عزاست پیاپی به سر زنان

گر جان دهد رواست که ماه محرم است

.


.

ای ساربان! آهسته ران، کز دیده دریا می رود

 از شهر زهرا نیمه شب ، فرزند زهرا می رود

.

منزل به منزل کاروان ، گردیده در صحرا روان

 با ناله و آه و فغان ، تنهای تنها می رود

.

ریحانه ی «خیر البشر» ، کرده سوی جانان سفر

 یا آن که موسایی دگر ، در طور سینا می رود

.

قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل

 با دیده ی دریایی اش ، دنبال سقّا می رود

.

اصغر ز دامان رباب ، پر می زند بر دوش باب

 با شوق پیکان بلا ، همراه بابا می رود

.

لیلا! جوانت را ببین ، با رفتن آن نازنین

 گویی محمد بر زمین ، از عرش اعلا می رود

.

ریحانه ی باغ حسن ، پوشیده بر قامت کفن

 تا شوید از خون پیرهن ، با شور و غوغا می رود

.

آید ز  صحرا زمزمه، خون ریزد از چشم همه

 سقّای آل فاطمه ، عطشان به دریا می رود

.

ای آسمان! اختر فشان، بنگر برای بذل جان

 ماه بنی هاشم روان ، با ماه لیلا می رود

.

زینب شده محمل نشین ، با ناله های آتشین

 منزل به منزل کو به کو ، صحرا به صحرا می رود

.

مرغ دل «میثم» روان، گردیده با این کاروان

داده ز کف تاب و توان ، همراه مولا می رود

.


.

عالم محرم است  سلامُ علی الحسین
این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین

این جمله واجب است بگوییم و بشنویم
هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین

بعد از خدا و قبله سوال درون قبر
تنها همین دم است سلامُ علی الحسین

هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام
نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین

هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب
هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین

بر زخم های پیکر آقای تشنگان
این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین

هر کس ز بهترین دم عالم سوال کرد
گویید این دم است سلامُ علی الحسین

واجب شده است در همه جا شعر محتشم
باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین

هرکس شده است محرم حق هر کسی که هست
مدیون این دم است سلامُ علی الحسین

وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس
این اسم اعظم است سلامُ علی الحسین

 .


.

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین (ع)
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین (ع)

.

از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

.

میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

.

پیش روراه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

.

بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی ‌داند عروسی یا عزا دارد حسین

.

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسین

.

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی ‌حرمتی ها کی روا دارد حسین

.

سروران ، ‌پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

.

سر به تاج زین نهاده راه ‌پیمای عراق
می ‌نمید خود که عهدی با خدا دارد حسین

.

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی‌ وفا دارد حسین

.

دشمنانش بی‌ امان و دوستانش بی ‌وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین

.

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

.

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می ‌کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

.

دشمنش هم آب می ‌بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی ‌حیا دارد حسین

.

بعد ازینش صحنه ‌ها و پرده ‌ها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

.

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ‌ئی
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

.

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز 
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

.

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

.

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ‌ریا دارد حسین

.


.

باز این چه شورش است، پریشان شدم حسین

ماه محرّم آمد و گریان شدم حسین

.

تا که هلال ماه عزایت حلول کرد

دل بیقرار و بی سرو سامان شدم حسین

.

این سفره های روضه پر از رزق و برکت است

شکر خدا دو مرتبه مهمان شدم حسین

.

ممنونم از نگاه کریمانه ات که باز

ماندم، گدای بزم محبّان شدم حسین

.

با اینکه پر گناهم و شرمنده ام ولی

بخشیده ای که شامل احسان شدم حسین

.

از لحظه ای که اذن محرّم گرفته ام

بی تاب قصه ی لب عطشان شدم حسین

.

وقتی ز خون تو رگ اسلام تازه شد

قطعاً به خاطر تو مسلمان شدم حسین

.

دستم به کربلا شب اوّل نمی رسید

پس عازم بهشت خراسان شدم حسین

.


.

هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله

هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله

.

گرکه در سینۀ خود شوق زیارت داری

رود این قافله تا کرببلا بسم الله

.

هرکه را میل سوی قبلۀ عشاق بود

می دهد عشق به آوای رسا بسم الله

.

ای که مشتاق گلستان حسینی شده ای

همره بوی گل و باد صبا بسم الله

.

کاروانی شده آماده ز عشاق حسین

گر کنون پای طلب هست تو را بسم الله

.

وعده دادیم که باهم سفر عشق رویم

عازم کوی حسینیم بیا بسم الله

.

علقمه منتظر ماست چرا بنشستی

سوی آن چشمۀ پُر شرم و حیا بسم الله

.

گرکه داری گهری مشتریش هست حسین

می خرد سوز دل و اشک تو را بسم الله

.

زیر آن قبه دعای تو اجابت دارد

تا که نگذشته تو را وقت دعا بسم الله

.

ای وفائی تو اگر خیر دو دنیا طلبی

چهره بگذار به خاک شهدا بسم الله

.


.

شبای ماتم آمد آقا سرت سلامت

بوی محرم آمد آقا سرت سلامت

.

آورده مادرم باز پیراهن عزا را

یعنی گه غم آمد آقا سرت سلامت

.

چشم انتظار اذنت ماندیم تا بسوزیم

گفتی که خواهم آمد آقا سرت سلامت

.

ماگریه سر گرفتیم باروضه خوانی تو

بزمی فراهم آمد آقا سرت سلامت

.

بگذار دم بگیریم در این دهه بمیریم

از عرش این دم آمد مهدی سرت سلامت

.

فاش که مادر تو باسوز یا بُنیًّ

با قامتی خم آمد آقا سرت سلامت

.

اصغر اگر بخوا بد دل شوره با رباب است

آن وعده کم کم آمد آقا سرت سلامت

.

شال عزا که بستی بال مرا شکستی

یعنی محرم آمد آقا سرت سلامت

.


.

از آسمان منادی ماتم رسیده است

فَابکِ علی الحسین محرم رسیده است

.

از آسمان ببار که دلها گرفته است

خون گریه کن که قافله غم رسیده است

.

مشکی به تن کنید که احرام نوکری است

ایام شور و نوحه و سر دم رسیده است

.

ره وا کنید دست به سینه ادب کنید

زهرا ز عرش با کمر خم رسیده است

.

با گریه بر غم تو به معراج می­رویم

این ارث مادری است دمادم رسیده است

.

نام تو ای مُبّدل السیئات بالحسنات

هرجا، به داد توبه آدم رسیده است

.

والفجرکربلای تو قبل از طلوع عشق

تا ابتدای سوره مریم رسیده است

.

ای وای رد نیزه و شمشیر کیست این

تا بوسه گاه حضرت خاتم رسیده است

.

تا زنده ام بر غم تو گریه می کنم

شکر خدا  به زخم تو مرحم رسیده است

.

حالا زمان یاری مظلوم کربلاست

هل من معین، خطاب به ما هم رسیده است

.

مانده است ایمَن از فتن آخرالزمان

هرکس که در حوالی پرچم رسیده است

.


.

می آید ای دل منزل به منزل

از دل صحرا کاروان دل

کاروان آرام قدری آهسته

ناقه زینب جامانده درگل

.

سالار زینب بابن الزهرا

آید یک خواهر با شش برادر

پشت سر قاسم پیش رو اکبر

ناموس زهرا در دل صحرا

با برادرها می کند سفر

.

چشم مادرها اشک دخترها

آه خواهرها خود گواه است

کاروان گل با دو صد بلبل

عازم به سوی قتلگاه است

.

کسی ندیده ایها الناس

چنین شکوه و شور و احساس

امید باغبان وصد گل

پس از خدا به تیغ عباس

.

عجب عموی پرخروشی

چه می فروشی باده نوشی

ولی بدون او نماند

نه گوشواره ای نه گوشی

.

وای اگر هجران آید به میان

یا شود کمان یا بمیرم

وای از آن  ماتم

گر در این عالم

بین نامحرم جا بگیرم

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار