جنات

.

.

ای مدینه! سوز دیگر ساز کن

در به روی داغداران باز کن

.

ای زمینت جنت الاعلای من

دامنت کنعان یوسف های من

.

تا بشیرت روی، بر دروازه کرد

داغ هجده یوسفت را تازه کرد

.

این صدای نالۀ پیوسته چیست

این سیه پوش غریب خسته کیست؟

.

پای خود را کرده خالی از رکاب

پای تا سر اضطراب است اضطراب

.

ای مدینه سوی خود راهش مده

سینه پیش شعلۀ آهش مده

.

این به لب دارد پیامی دردناک

می کند قلب نبی را چاک چاک

.

قاصد گل های خونین حجاز

گرید و گوید به صوتی جان گداز

.

اهل یثرب خون فشانید از دو عین

من خبر آوردم از قتل حسین

.

پیکرش غلطان به خون در قتلگاه

سر به نوک نیزه همچون قرص ماه

.

این خبر چون شعله از دل سرکشید

آتشی شد در بر کشید

.

از زمین برخواست شیون بر فلک

آسمان پر شد زفریاد ملک

.

مردها همچون زنان شیون زدند

بر شرار سینه ها دامن زدند

.

هاشمیات از حرم بیرون شدند

غرق در دریای اشک و خون شدند

.

با خروش واحسینا واحسین

خون به جای اشک بارید از دو عین

.

دیده بر قبر پیمبر دوختند

سوختند و سوختند و سوختند

.

یا محمّد (ص)! باز داغت تازه شد

اهل بیتت وارد دروازه شد

.

باغبانا باغبانا! ناله کن

گریه بر غنچه، فغان بر لاله کن

.

جان عبدالله جعفر بر لب است

دیده اش در جستجوی زینب است

.

یک طرف ام البنین بی بنین

با دو طفل ماه روی نازنین

.

کرد سیری در میان کاروان

شد به سوی محمل زینب روان

.

پای تا سر ناله و افسوس و آه

کرد با حیرت به هر جانب نگاه

.

بانوان و دختران با احترام

داده بر ام البنین یک یک سلام

.

مادر عباس با قلب کباب

داد یک یک آل عصمت را جواب

.

گفت ای یاران سؤالم از شماست

دختر مظلومه ام زینب کجاست

.

دید ناگه بانوئی با قد خم

گفت مادر،! دخترت زینب منم

.

جان مادر داغ، پیرم کرده است

درد و غم از عمر، سیرم کرده است

.

بیشتر بر من نگاه انداختی

زینبت را دیده و نشناختی

.

این که بینی سوزم از پا تا به سر

داغ روی داغ بر جگر

.

من سیه پوش گل یاس توام

داغدار از بهر عباس توام

.

گریه کن مادر برای من که من

بی حسینم بازگشتم در وطن

.

یک گلستان لاله پرپر دیده ام

داغ قاسم، داغ اکبر دیده ام

*****

خلق چون پروانه‌ها بر گِرد شمع

گِرد زین‌العابدین گشتند جمع

.

آن یگانه میوه‌ی قلب حسین

سیل اشکش گشته جاری از دو عین

.

عقده گشته کربلا در سینه‌اش

شسته از خون جگر، آیینه‌اش

.

اهل یثرب دسته‌دسته، زارزار

اشکشان جاری به رخ، بی‌اختیار

.

آن ولی‌الله اعظم لب گشود

خوانْد حق را حمد و احمد را درود

.

گفت: ما از لطف حیّ مهربان

در بلایی سخت دادیم امتحان

.

داغ‌ها دیدیم روی داغ و باز

ز امتحان گشتیم بیرون، سرفراز

.

لاله‌های باغ «ختم‌المرسلین»

گشت چون برگ خزان، نقش زمین

.

آل عصمت از زمین کربلا

با اسیری رفت در شام بلا

.

خصم بهر عترت ختم رسل

پیشواز آورْد هجده دسته‌گل

.

زین مصیبت آسمان خون گریه کرد

دشت و صحرا، بحر و هامون گریه کرد

.

ظلم شد بر آل پیغمبر بسی

چون بخندد بعد از این دیگر کسی؟

.

آل عصمت بر سر بازارها

دیده‌اند از دشمنان، آزارها‌

.

گر نبی می‌گفت بر ما خاندان

ظلم باید کرد تا حدّ توان

.

بیش از این، دشمن، توانایی نداشت

تا توانش بود، بذر کینه کاشت

.

این شدائد، این مصائب، این بلا

در رضای دوست آسان شد به ما

.

کاروان، توفان اشک و آه شد

وارد شهر رسول‌الله شد

.

عمر زینب بارها بر سر رسید

تا کنار قبر پیغمبر رسید

.

ناله‌اش چون آتش افروخته

سینه‌اش چون خیمه‌های سوخته

.

پای تا سر اشک بود و سوز بود

در چنین حالت به زحمت لب گشود

.

ناله کرد و گفت با صوتی حزین:

السّلام! ای «رحمه للعالمین»!

.

یا محمّد! جانم آمد بر لبم

زینبم من، زینبم من، زینبم

.

داغ‌دار باغ پرپر گشته‌ام

بی‌حسین از کربلا برگشته‌ام

.

یا محمّد! زین سفر، سوغات من

شد ز هجده یوسفت، یک پیرهن

.

یا محمّد! خوب حقّت شد ادا

هیجده گل شد ز گلزارت جدا

.

یا محمّد! داغ، آبم کرده است

آتش هجران، کبابم کرده است

.

یا محمّد! از رُخت، شرمنده‌ام

که پس از داغ حسینت زنده‌ام

.

یا محمّد! من چهل منزل تمام

رفته‌ام با هیجده سر، سوی شام

.

یا محمّد! من میان آفتاب

دیده‌ام ماه تو را در خون، خضاب

.

یا محمّد! آه! از زخم زبان

خارجی خواندند ما را شامیان

.

گر چه دیدم ظلم خاص و عام را

کوفتم بر فرق دشمن، شام را

.

گر چه با آوای جان‌سوز آمدم

زین نبرد سخت، پیروز آمدم

.

خطبه‌ام از رعد، ظالم‌سوزتر

نیست مظلومی ز من پیروزتر

.

هر حدیثم، یک جهان درد و غم است

میوه‌ای خونین به نخل «میثم» است

.


.

سلام.... ای.... نازنین مادر
سلام.... ای.... سوره‌ی کوثر
سلام.... ای.... دخت پیغمبر
سلام.... ای.... یاور حیدر
--.--
مادر خوب و مهربونم
ستاره‌ی هفت آسمونم
برخیز و حال من نظر کن
تا صبح کنار تو میمونم
--.--
میخوام برات روضه بخونم
روضه‌ی کربلا و مقتل
روضه‌ی رفتن به روی تل
روضه‌ی رگهای بریده
روضه‌ی قامت خمیده
--.--

میخوام برات روضه بخوانم
روضه‌ی اشک و خون دیده
روضه‌ی انگشت بریده
روضه‌ی سینه‌ی شکسته
روضه‌ی حنجره بریده
--.--

میخوام برات روضه بخونم
روضه‌ی ماه و ماهپاره
روضه‌ی طفل شیرخواره
روضه‌ی کودک سه ساله
روضه‌ی گوش و گوشواره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار