.
🌼 بِـسْـمِ اللَّهِ الرَّحْـمـنِ الــرَّحیـــم 🌼
.
.
🍃🌼🍃
.
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ. (مریم: 54)
در این کتاب، اسماعیل را یاد کن، همانا که او در وعده اش راست گو و باوفا بود.
.
در تفسیر این آیه از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
حضرت اسماعیل با شخصی قرار گذاشت، ولی او در وعده گاه حاضر نشد.
آن حضرت، مدت زیادی در آنجا به انتظار نشست.
به گونه ای که غیبت طولانی ایشان، سبب نگرانی پیروانش گردید.
سرانجام فردی که بر حسب اتفاق از آنجا می گذشت، حضرت را دید و گفت:
ای پیامبر خدا! ما بر اثر تأخیر شما نگران شده ایم. حضرت فرمود:
من با فلان کس در اینجا وعده دیدار دارم، ولی او نیامده است و تا او نیاید من از اینجا نمی روم.
آن مرد جریان را به مردم خبر داد و آنها به سراغ شخص مورد نظر رفتند و او را نزد آن حضرت آوردند. مرد با شرمساری گفت:
ای پیامبر خدا! من قرار دیدار با شما را فراموش کردم. ایشان فرمود:
اگر نیامده بودی، من همچنان در اینجا می ماندم.
.
🍃🌼🍃
.
در مورد پیامبر گرامی اسلام آمده است که ایشان روزی کنار سنگی با شخصی وعده دیدار داشتند.
آفتاب بالا آمد. هوا گرم شد، ولی او نیامد.
یاران آن حضرت به ایشان گفتند:
خوب است از آفتاب به سایه بیایید. حضرت فرمود:
من با او در اینجا وعده دیدار دارم و تا او نیاید، از اینجا حرکت نخواهم کرد.
.
🍃🌼🍃
.
درباره امام سجاد علیهالسلام آمده است که ایشان از یکی از یاران خویش ده هزار درهم قرض خواست.
وقتیکه شخص در برابر این مبلغ از حضرت تقاضای رهن کرد، امام نخی از عبای خود کشید و به او داد و فرمود:
این وثیقه من است تا موقع ادای دین نزد تو باشد.
پس از مدتی، امام پول شخص را آماده کرده و فرمود:
پولت حاضر است.
وثیقه مرا بیاور. آن شخص که قصد برگرداندن نخ را نداشت، گفت:
من نخ عبا را گم کردهام.
حضرت فرمود:
در این صورت طلب خود را نخواهی گرفت؛ زیرا تعهد با شخصی مثل مرا نباید ناچیز انگاشت.
به ناچار مرد نخ عبا را به امام برگرداند و بدهی خود را گرفت.
در حقیقت، امام با این عمل به دیگران آموخت که یک نخ ممکن است به تنهایی ارزشی نداشته باشد، ولی وقتی نشانه التزام به یک پیمان باشد، آنقدر ارزشمند است که میتواند وثیقه و پشتوانه مبالغ سنگین نیز قرار بگیرد.
.
🍃🌼🍃