جنات

.

.

سلام من به آن یاروفادار
سلام من به عباس علمدار
سلام من به چشم و مشک سقا
کنم گریه به یاداشک سقا
.
ناله طفل رباب عموآب چه شد۳
خیمه هاقحطی آب عموآب چه شد۳
ای علمدارحسین یل ام البنین ۳

.
______________________

.
سلام من به دستان بریده
سلام من به چشمان دریده
سلام من به خوناب سرتو
چه کردن دشمنان باپیکرتو
.
ازروی نیزه سرت میفته روزمین۳
وای امان زضربت عمودآهنین۳
ای علمدارحسین....

.
_______________________

.
سلام من به مرد دلشکسته
کنارعلقمه درخون نشسته
رسیده ازجنان باشور واحساس
نشسته فاطمه بالین عباس
.
ای پسررشیدمن بمیره مادرت۳
سلام من روبرسون به حسین برادرت۳
ای علمدارحسین...

.
________________________

.

سلام من به صحن وبارگاهت
به آن ایوان زیبای طلایت
عطاولطف وجودت گشته رایج
نگاهم کن ،،،یاباب الحوائج
.
کن رواحاجت من شهیدعلقمه ۳
کربلاقسمت من شهیدعلقمه۳
ای علمدارحسین .....

.


.

جمال حق ز سر تا پاست عباس
به یکتائی قسم یکتاست عباس
.
اگرچه زاده ِ ام البنین است
و لیکن مادرش زهراست عباس
.
علم در دست، مشک آب بر دوش
که هم سردار هم سقاست عباس
.
بنازم غیرت عشق و وفا را
که عطشان بر لب دریاست عباس
.
هنوز از تشنه کامان شرمگین است
از آن در علقمه تنهاست عباس
.
نه در دنیا بود باب الحوائج
شفیع خلق در عقبا ست عباس
.
چه باک از شعله های خشم دوزخ
که در محشر پناه ماست عباس
.
شفیعان چون به محشر روی آرند
بریده دست او همراه دارند
.
خدا داند که از روز ولادت
امام خویش را می خواست عباس

.


.

ای حرمت قبله ی حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
.
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنی هاشمی
.
ماه کجا، روی دل آرای تو؟
سرو کجا، قامت رعنای تو؟
.
همقدم قافله سالار عشق
ساقی عشاق و علمدار عشق
.
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
.
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
.
ای علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام بر افراخته
.
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفبای تو عشق و صفاست
.
مکتب جانبازی و سربازی است
بی سری، آن گاه سر افرازی است
.
شمع شده، آب شده، سوخته
روح ادب را ادب آموخته
.
آب فرات از ادب توست مات
موج زند اشک به چشم فرات
.
یاد حسین و لب عطشان او
وآن لب خشکیده ی طفلان او
.
تشنه برون آمدی از موج آب
ای جگر آب برایت کباب
.
ساقی کوثر پدرت مرتضی ست
کار تو سقائی کرببلاست
.
دست تو شد دست شه لافتی
خط تو شد خط امان خدا
.
پنج امامی که تو را دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
.
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک زچشمش چکید
.
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو بزد مجتبی
.
دید چو در کرببلا شاه دین
دست تو افتاده به روی زمین
.
خم شد و بگذاشت سر دیده اش
بوسه بزد با لب خشکیده اش
.
حضرت سجاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
.
حضرت باقر به صف کربلا
بوسه به دست تو بزد بارها
.
وقت ولادت قدمی پشت سر
وقت شهادت قدمی پیش تر
.
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادبِ آمدن و رفتنت
.
مدح تو این بس که شه ملک و جان
شاه شهیدان و امام زمان
.
گفت به تو گوهر والا نژاد
جان برادر به فدای تو باد
.
شه چو به قربان برادر رود
کیست ریاضی که فدایت شود

.


.

هر چه داریم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق لطف کم عباس است
.
نه فقط خلق زمین عبد و غلامش باشند
به خدا خیل ملائک حَشَم عباس است
.
نور بر شمس و قمر ماه بنی هاشم داد
عرش یک ذره ز خاک قدم عباس است
.
شیعه از کینه ی دشمن نهراسد هرگز
دین ما تحت لوای علم عباس است
.
در صف حشر علمدار ِشفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است
.
باب حاجات بود نام نکویش اما
منطبق باب حسین بارقم عباس است
.
نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو
عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است
.
ای که حاجت ز حسین میطلبی دقت کن
پرچم شاه به سوی حرم عباس است
.
کاشف الکرب که غم از دل عالم ببرد
لب خشکیده ی شش ماهه غم عباس است
.
بر روی قوس فلک جلوه ی خون گاه غروب
زخم شمشیر به ابروی خم عباس است
.
خلق در آرزوی کرب و بلایند ولی
چشم امّید همه بر قلم عباس است

.


.

امشب گشودم لب به ذکر یا ابالفضل

تا درد دل ها را بگویم با ابالفضل

.

هم کاشف الکرب است و هم باب الحوائج

سرلشگر و صاحب لوا ، سقّا ابالفضل

.

با دستِ خود ، از دوستانش دست گیرد

محشر کند ، در محشرِ کبری ابالفضل

.

هر کس که گردد نوکرِ او ، رستگار است

پرونده اش را گر کند امضا ابالفضل

.

ای زاده ی اُمّ البنین ! دردم دوا کن

من بی کسم ، دارم تو را تنها ابالفضل

.

از کودکی در روضه هایت گریه کردم

هر جا که رفتم ، آمدم اینجا ابالفضل

.

افتاده ام از پا بگیر ای دوست ، دستم

ای دستگیرِ مردمِ دنیا ابالفضل

.

ای ناخدایِ کشتیِ رحمت ، مدد کن

من مانده ام در موجِ مشکل ها ابالفضل

.

گر چه گنه کارم ، شما را دوست دارم

بر بابِ احسانت دخیلم یا ابالفضل

.

مولای محبوبم ، دل ما تنگ گشته

کن کربلایی مجمعِ ما را ابالفضل

.

سوزد دلم ز این غم که با لب های عطشان

جان باختی در ساحلِ دریا ابالفضل

.

شد قطعه قطعه پیکر پاکت به شمشیر

شد لاله زار از خونِ تو صحرا ابالفضل

.

وقتی که بر چشم تو ، دشمن تیرِ کین زد

هفت آسمان گفتند : واویلا ! ابالفضل

.

فریاد از این غم کز عمودِ آهنین شد

نقشِ زمین ، آن قامتِ رعنا ابالفضل

.

پشت حسین از داغِ جانسوزِ تو ، خم گشت

شد بسته راهِ چاره ی مولا ، ابالفضل

.

وقتی حسین از جا عمودِ خیمه ات کَند

کردند شادی ، لشگرِ اعدا ابالفضل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار