جنات

.

.

سوخت در آن حجره ز پا تا سرت
خون جگر ریخت ز چشم ترت
.
بر دل زارت، جگر زهر سوخت
آب شد ای جان جهان، پیکرت
.
مرد و زن و پیر و جوان، سوختند
در پی تشییع تن اطهرت
.
بر سر و بر سین? خود، می‌زدند
زنان نوغان همه چون خواهرت
.
پشت سر جنازه، انبوه خلق
پیش روی جنازه‌ات، مادرت
.
جسم شریف تو، اگر آب شد
دگر نشد بریده از تن، سرت
.
غریب بودی دم رفتن ولی
بود یگانه پسرت در برت
.
سنگ نزد کسی به پیشانیت
خون سرت نریخت بر منظرت

.

کـاش چکـد خـون دلـم، از دو عین 
صبح و مسا، در غم جدّت حسین

.

حاج غلامرضا سازگار

.


.

خراسان می دهد بوی مدینه

خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته
در و دیوار آن ماتم گرفته

.
خراسان! کو امام مهربانت؟ 
چه کردی با گرامی میهمانت؟
خراسان راز دل ها با رضا داشت 
چه شب هایی که ذکر یا رضا داشت

.
خراسان کربلای دیگر ماست 
مزار زاده ی پیغمبر ماست
خراسان! می دهد خاکت گواهی
ز مظلومی، شهیدی، بی گناهی

.
به دل داغ امامت را نهادند
امامت را به غربت زهر دادند
دریغا! میهمان در خانه کشتند
چه تنها و چه مظلومانه کشتند

.
امامِ اِنس و جان را زهر دادند
به تهدید و به ظلم و قهر دادند
ز نارِ زهرِ دشمن، نور می سوخت
سراپا همچو نخل طور می سوخت

.
ز جا برخاست با رنگ پریده 
غریبانه، عبا بر سر کشیده 
گهی بی تاب و گه در تاب می شد 
همه چون شمع روشن آب می شد 

.
میان حجره ی در بسته می سوخت 
نمی زد دم ولی پیوسته می سوخت 
ز هفده خواهر والا تبارش 
دریغا کس نبودی در کنارش

.
به خود پیچید و تنها دست و پا زد 
جوادش را، جوادش را صدا زد 
دلش دریای خون، چشمش به در بود 
امیدش دیدن روی پسر بود 

.
پدر می گشت قلبش پاره پاره 
پسر می کرد بر حالش نظاره 
پدر چون شمع سوزان آب می شد 
پسر هم مثل او بی تاب می شد

.
پدر آهسته چشم خویش می بست 
پسر می دید و جان می داد از دست 
پسر از پرده ی دل ناله سر داد 
پدر هم جان در آغوش پسر داد

.


.

گلزار خراسان شده صحرای قیامت

یا کرده به دل قافلۀ داغ، اقامت

.

از خون جگر دیدۀ معصومه چو دریا

وز بالم فاطمه را خم شده قامت

.

از داغ جگر بر دل افلاک شراره

وز غصّه به پیشانی هستیست علامت

.

پیغام به معصومۀ مظلومه رسانید

کای شمسۀ دین، ای قمر برج کرامت

.

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

.

ریزد به سما خون دل از چشم ستاره

خیزد به فلک از جگر سنگ، شراره

.

گریم به جگر پارۀ پیغمبر اکرم

کز کینۀ مأمون، جگر او شده پاره

.

بر لعل لبش زمزمۀ، وا ولدا بود

در حجرۀ در بسته به او داشت نظاره

.

معصومه عزادار رضا گشت به جنّت

افسوس که شد داغ دلش تازه دوباره

.

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

.

افتاده جهان همچو خراسان به تلاطم

شد کشته غریب الغربا حجّت هشتم

.

زن های خراسان همه گویند به تلاطم

خوناب جگر ریخته از دیدۀ مردم

.

هستی همه از ناله شده شعلۀ فریاد

لب بسته کتاب الله ناطق زتکلّم

.

افسوس که کشتند رضا را به خراسان

وز گریۀ معصومه قیامت شده در قم

.

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

.

در طوس رسد نالۀ زهرای حزینه

مادر به سراغ پسر آمد به مدینه

.

بنشسته به رخسار تقی گرد یتیمی

دردا که رضا کشته شده از ره کینه

.

این داغ جگر را به جگر نیست نظیری

این محشر غم را به جهان نیست قرینه

.

یا فاطمه اخت رضا دختر موسی

برخیز و بزن دست الم بر سر و سینه

.

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

.

کشتند غریبانه غریب الغربا را

محبوب خدا بضعۀ پیغمبر ما را

.

بردند به خوناب جگر اهل خراسان

بر شانۀ خود چوبۀ تابوت رضا را

.

ای اهل ولا خون دل از دیده ببارید

کز زهر جفا کشت عدو شمس ولا را

.

با خواهر او حضرت معصومه بگوئید

از سوز درون تسلیت این روز عزا را

.

یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گل گلزار امامت

.


.

آقایمان آمد عبا روی سرش بود
رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود
.
در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد
یافاطمه یافاطمه ذکر لبش بود
.
دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار
پهلو گرفتن یادگار مادرش بود
.
او در میان حجره ای دربسته اما
صدها فرشته در کنار بسترش بود
.
او دست و پا می زد ولی با کام عطشان
گویا که دیگر لحظه های آخرش بود
.
اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود
یاد غریبی های جد بی سرش بود
.
مردم گریز کربلایم اینچنین است
آمد جواد و لحظه ی آخر برش بود
.
اما به دشت کربلا جور دگر شد
اربابمان بالای نعش اکبرش بود
.
باید جوانان بنی هاشم بیایند
تا این بدن را بر در خیمه رسانند
.

حبیب باقرزاده

.


.

آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
.
زیر سر مهمانی اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
.
از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش رد پای هر گذر بود
.
با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
.
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
.
آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
.
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
.
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
.
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود
.
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پر دردسر بود
.
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
.
موسی علیمرادی

.


.

کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا

.
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست 
هر که در اینجا کند گریه برای رضا

.
کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ 
چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟

.
بر سر دستش برند هدیه برای خدا 

ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا

.
زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل
خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا

.
نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند 
حیف که خاموش شد صوت دعای رضا

.
یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک 
خون جگر جوشد از خشت طلای رضا

.
از در باب الجواد می شنوم دم به دم 
یا ابتای پسر، وا ولدای رضا

.
بوسه به قبرش زدم، تازه زطوس آمدم 
باز دلم در وطن کرده هوای رضا

.
گر برود در جنان یا برود در جحیم 
بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا

.


.

کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان 
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان 

.
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی 
معصومۀ مظلومه، کجا بود رضا جان 

.
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه 
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان 

.
تنها نه جگر، شمع‌صفت شد بدنت آب 
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان 

.
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحه‌سرا بود رضا جان 

.
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت 
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان 

.
جان دادی و راحت شدی از زخم زبان‌ها 
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان 

.
از آتش این زهر، تن و جان تو می‌سوخت 
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان 

.
روزی که نبودیم در این عالم خاکی 
در سینۀ ما، سوز شما بود رضا جان 

.
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را 
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان

.


.

بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت
پاره هاى دل من ناله ى یا زهرا داشت
.
دل سوزان مرا جز عطشم یاد نبود
گوشه ى حجره ى در بسته دلم غوغا داشت
.
در غریبى بخدا دادن جان سخت تر است
روز تنهایى من غربتى از مولا داشت
.
لرزش زانوى من روضه ى اکبر مى خواند
سینه ام ناله اى از گل پسر لیلا داشت
.
سر زانوى جوادم که سرم سنگین شد
اشک دردانه ى من عالمى از معنا داشت
.
نه سنانى به تنم بود، نه نیزه، نه لگد
دلم اما بخدا صحنه ى عاشورا داشت
.
پاره هاى بدنم زیر سُم اسب نرفت
حجره ام روضه اى از بى کفن صحرا داشت
.
معجر خواهر من را سر نیزه نزدند
کِى حریم حرمم یورشى از اعدا داشت؟
.
به کنیزى که نخواندند تو را؛ معصومه
کِى چو زینب دل تو شیون و پر غوغا داشت؟
.
قوم نامرد مرا با لب عطشان کشتند
لحظه ى آخر من زمزمه سقا داشت
.
روبروی تو نهم بلکه دل ارام شود
چه کنم هر چه کنم حل نشود مشکل من

.


.

آمد از راه و کشید آرام عبا روی سرش

یعنی امروزست روز ناله‌ها‌ی آخرش
.

هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت

می‌کشد خود را به سوی خانه مثل مادرش
.

روی خاک کوچه دنبالش اگر دقت کنی

بنگری آثاری از خاکی‌ترین بال و پرش
.

او زمین می‌خورد و می‌خندید بر حالش عدو

این هم ارثی بود که برده ز جدّ اطهرش
.

صحنه جان دادن او روضه مستوره شد

حجره در بسته می‌داند چه آمد بر سرش
.

بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن

خادمش دید و ولی هرگز نمی‌شد باورش
.

یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت

از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش
.

کربلا بابا رسید اما پسر افتاده بود

قلب شاعر آب شد در این دو بیت آخرش
.

هر چه قدر آغوش خود وا کرد اکبر جا نشد

تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش...

.


.

هر دم زنم صدایت یا ثامن الائمه 
.
دست مرا تو هرگز خالی نمی گذاری 
قربان این عطایت یا ثامن الائمه 
.
بهر توسل امشب دلها روانه گشته 
از صحن باصفایت یا ثامن الائمه 
.
یک شعبه از بهشت است صحن و سرایت آقا 
دل میبرد سرایت یا ثامن الائمه 
.
دلتنگت هستم آقا اذنی بده بیایم 
تا جان کنم فدایت یا ثامن الائمه 
.
هنگام جان سپردن کردی صدا جوادت 
قربان آن نوایت یا ثامن الائمه 
.
یاد حسین زهرا لب تشنه جان سپردی 
شد طوس کربلایت یا ثامن الائمه 
.
در شهر طوس بودی هرگز کسی نه دزدید 
انگشتر و عبایت یا یا ثامن الائمه
.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار