.
.
من که سرگشته ی اسرار تواَم یا زهرا
نقطه ای در خط پرگار تواَم یا زهرا
.
من که از کودکی خویش همه میدانند
که گرفتار و بدهکار تواَم یا زهرا
.
مادرم وقف تو کرده است جوانی مرا
میکنم شکر که پاکار تواَم یا زهرا
.
بخری یا نخری بنده ی درگاه تواَم
تا ابد بر سر بازار تواَم یا زهرا
.
همه ی ایل و تبارم به شما مدیون است
کمترین نوکر دربار تواَم یا زهرا
.
برکت زندگیم از نمک روضه ی توست
تا رگ و ریشه بدهکار تواَم یا زهرا
.
أنا مجنون تو ای دوست شده هزیانم
من که میسوزم و تب دار تواَم یا زهرا
.
نسخه پیچیده که دیوانه شدم باز طبیب
او ندانسته که بیمار تواَم یا زهرا
.
.
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه
.
طبع من و قصیدة مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
.
به بذل دست فاطمه بخاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه
.
رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بولاش دادهام تا بکجا کشد مرا
.
گر بزمین زند مرا وربه سماء کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا
.
پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر، بگفتگوی فاطمه
.
مهر و محبتش بود طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده بروی زشت من
.
روضة بیچراغ او مینوی من بهشت من
شکر خدا که گشته این قسمت و سرنوشت من
.
سنگ محبّت و را بر سرو سینه میزنم
بیاد خاک قبر او داد مدینه میزنم
.
مرغک طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند پر بسوی مزار او
.
قلب شکستهام بود در همه، زار او
شفا گرفت چشم من ز خاک ره گذار او
.
خانة کوچکش بود کعبة آرزوی من
از آن خوشم که فضهاش نظر کند بسوی من
.
رشتة چادرش اگر بدست انبیاء رسد
شعار فخر انبیاء بعرش کبریا رسد
.
از لب جانفزاش اگر زمزمة دعا رسد
جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد
.
کسی که قدر و هل اتی گفته خدا بوصف او
کجا قصیدههای من بود رسا، به وصف او
.
فاطمهای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
باحترام میکند قیام در برابرش
.
بدست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
.
مادح او کسی بجز خدا شود، نمیشود
حق سخن به مدح او ادا شود، نمیشود
.
منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
.
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
ز شعلة محبتش داده ضیاء به محفلم
.
در آیم از دری دگر گر از دری براندم
نمیروم ز کوی او چه خواندم چه راندم
.
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
.
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
.
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نی من به فدای فاطمه
.
کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند
.
پیرهن عروسیاش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضهاش دوای دردها کند
.
چگونه رد کند ز خود مریض دردمند را
مریض دردمند را فقیر مستمند را
.
-به پیش بهر جود او محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی
.
همان عطای اندکش فزون بود ز عالمی
مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی
.
دل بولاش بستهام در آرزو نشستهام
تیر غمش مگر رسد به سینة شکستهام
.
ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو
ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو
.
میوة معرفت خورد روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیدهها تربت بی چراغ تو
.
قسم به قبر مخفیات، قسم بخاک تربتت
خون، دل پاره پاره ام، گشته بیاد غربتت
.
کاش بجای مشعلی سوزم در کنار تو
کاش جو اشک زائری افتم بر مزار تو
.
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش بجای محسنت سازم جان نثار تو
.
فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک شستشو کنم
.
ای که خزان شد از ستم بهار زندگانیت
گشته خمیده سرو قد بموسم جوانیت
.
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانیت
قسم به عمر کوته و به رنج جاودانیت
.
عنایتی عنایتی «میثم» دل شکستهام
رو بسوی تو کردهام دل به غم تو بستهام
(غلامرضا سازگار)
.
.
فاطمه کار خدایی می کند
فاطمه مشکل گشایی می کند
.
هستی عالم بود از هست ِاو
جنتُّ و دوزخ بُود در دست او
.
ماسوا روزی خورد از خوان او
گردش چرخ است با فرمان او
***
او کلید قفل های بسته است
او امید هر دل بشکسته است
.
فاطمه بر عرض عالم کوکب است
مادر و آموزگار زینب است
.
علت ایجاد عالم فاطمه است
نقش روی قلب خاتم فاطمه است
.
فاطمه یعنی سرور اهل بیت
عزت و فخر و غرور اهل بیت
.
او تمام دلخوشی حیدر است
او شهید بین دیوار و در است
.
ای که هستی پر ز عصیان و گناه
هر چه می خواهی تو از زهرا بخواه
.
.
جنت الاعلی . جنت المصطفی(ص) . جنت المرتضی(ع) . جنت الزهراء(س) . جنت الحسن (ع) . جنت الحسین(ع) . جنت السجاد (ع)
جنت الباقر(ع) . جنت الصادق (ع) . جنت الکاظم(ع) . جنت الرضا (ع) . جنت الجواد (ع) . جنت الهادی (ع) . جنت العسکری (ع) . جنت المهدی (عج)