.
.
برگشته زینب، از شام ویران
کنار قبر، پاک شهیدان
.
دارد به لب این زمزمه
با آن عزیز فاطمه
.
آمده زینب از اسارت
با اهل بیت بهر زیارت
--
دیدم یتیمی، از نفس افتاد
آن گل زهرا، لب تشنه جان داد
.
ای نازنین برادرم
شکسته شد بال و پرم
.
اینجا زدم با اشک دیده
بوسه به رگ های بریده
--
دیدم در اینجا، یوسف زهرا
با دل پر خون، یک ظالمی را
دنبال طفلی می دوید
گوشواره از گوشش کشید
.
دیدم در اینجا ای برادر
قنداقه ی خونین اصغر
--
دیدم علمدارت را برادر
در علقمه شد به خون شناور
.
دیدم شده نقش زمین
دسته گل ام البنین
.
دیدم زنان داغ دیده
همراه سرهای بریده
مهدی خرازی
.
.
همین جا شیرخواره گریه می کرد
ربابِ بی ستاره گریه می کرد
.
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشکِ پاره گریه می کرد
.
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده...
--
همین جا دورِ اکبر را گرفتند
زِ ما شبه پیمبر را گرفتند
.
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
.
به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را...
--
همین جا بود که سقایِ ما رفت
به سمتِ علقمه دریای ما رفت
.
پناهِ عصمتِ کبرای ما رفت
پی او گوشواره هایِ ما رفت...
.
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
--
همین جا بود که دل ها گرفتُ...
کسی رویِ تن تو جا گرفتُ...
.
سرت را یک کمی بالا گرفتُ...
و از پشتِ سرت سر را گرفتُ...
.
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدایِ نالهی زهرا در آمد....
--
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
.
ته گودال را گودال کردند
تو را با سّم مرکب چال کردند
.
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
--
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
.
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
.
و گر نه دردها می کشت ما را
نگاه مردها می کشت ما را
--
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
.
عقیق تو به دستِ ساربان شد
طلایِ من نصیب کوفیان شد
.
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
--
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد بدن ها
.
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
.
همین جا بود گیسو می کشیدند
به هر سو دخترانت می دویدند
--
همین جا بود تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودی قاب گردید
.
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
.
سکینه معجر از من خواست اما
خودم هم بودم آن جا مثل آن ها...
--
ز جا برخیز غم خواری کن عباس
دوباره خیمه را یاری کن عباس
.
برای عزتم کاری کن عباس
علم بردار علم داری کن عباس
.
سکینه می کند زاری ابالفضل
چه قبر کوچکی داری ابالفضل
.
علی اکبر لطیفیان
.
.
باربگشائید، اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
.
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینو سرشت
.
کربلا، ای آفرینش را هدف
قبله گاه عاشقان از هر طرف
.
طور عشق است و مطاف انبیا
نور حق اینجاست، ای موسی بیا
.
جسم را احیا اگر عیسی کند
جان و تن را کربلا احیا کند
.
گر سلامت رفت، از آتش خلیل
نور ثار الله شد او را دلیل
.
کربلا، قربانگه ذبح عظیم
عرش رحمان را صراط مستقیم
.
گر خدا خواهی، برو این راه را
کن زیارت کوی ثار الله را
.
شد ز عاشورای او یک اربعین
قتلگاهش را به چشم دل ببین
.
ماه، اینجا، واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
.
گرد غم، افشانده بر سر کهکشان
اشک خون ریزد هنوز از آسمان
.
اختران، سوزند چون شمع مزار
مرغ شب مینالد اینجا زار زار
.
گاه در صحرا خروش و، گه سکوت
خفته در اینجا شهیدی لا یموت
.
حضرت سجاد بر خاکش نوشت
تشنه لب شد کشته سالار بهشت
.
اربعین است، اربعین کربلاست
هر طرف غوغائی از غمها بپاست
.
گوئی از آن خیمه های نیمسوز
خود صدای العطش آید هنوز
.
هر کجا نقشی، ز داغ ماتم است
هرچه ریزد اشک، در اینجا، کم است
.
باشد از حسرت در اینجا یادها
هان به گوش دل شنو، فریادها
.
در دل هر ذره، صدها مطلب است
ناله سجاد و اشک زینب است
.
باید اینجا داشت گوش معنوی
تا مگر این گفتگوها بشنوی:
.
عمه جان، اینجا حسین از پا فتاد
چهره بر این تربت خونین نهاد
.
عمه جان، این قتلگاه اکبر است
جای پای حیدر و پیغمبر است
.
عمه جان، قاسم، در اینجا شد شهید
تیر بر قلب حسین اینجا رسید
.
عمه جان، عباس اینجا داد دست
وز غمش پشت حسین اینجا شکست
.
اصغر لب تشنه، اینجا، عمه جان
شد ز تیر حرمله خونین دهان
.
از برای غارت یک گوشوار
شد در اینجا، کودکی نیلی عذار
.
تا قیامت، کربلا ماتم سراست
حضرت مهدی (حسان) صاحب عزاست
.
حبیب چایچیان
.
.
رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی
به زیر سنگ لحد بین بوریا هستی
.
اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام
چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام
.
تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن
ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن
.
توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم
بدون سایه ی عباس کوچه ها دیدم
----
شکسته بال ترینم، کبود می آیم
من از محله ی قوم یحود می آیم
.
از آن دیار که من را به هم نشان دادن
به دست های یتیمت دو تکه نان دادن
.
از آن دیار که بوی طعام می پیچید
از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید
.
کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد
به پیش چشم علمدار بیشتر می زد
.
از آن دیار که چشمان خیره سر دارد
به دختران اسیر آمده نظر دارد
.
از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند
تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند
.
به کودکی که یتیم است خنده سر دادند
به او به جای عروسک سر پدر دادند
.
به جای آن همه گل با گلاب آمده ام
من از جسارت بزم شراب آمده ام
.
از آن دیار که آتش به استخوان می زد
به روی زخم لبان تو خیزران میزد
.
.
جنت الاعلی . جنت المصطفی(ص) . جنت المرتضی(ع) . جنت الزهراء(س) . جنت الحسن (ع) . جنت الحسین(ع) . جنت السجاد (ع)
جنت الباقر(ع) . جنت الصادق (ع) . جنت الکاظم(ع) . جنت الرضا (ع) . جنت الجواد (ع) . جنت الهادی (ع) . جنت العسکری (ع)