.
.
علم افتاد و دست از تن جدا شد
کنـــار علقمـــــه سقــــا فـدا شد
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
بهشت یاس را در خون کشیدند
تـن عبــــاس را در خون کشیدند
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
بنــــال ای بلبـــل بــــاغ مدینـه
بزن بر سینه و بر سر، سکینه!
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
بسوز ای کودک ششماهه، اصغر!
مــزن نـــاخن دگـــر بـــر قلـب مادر
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
عمـود آهنین مهر جبین شد
گل امالبنین نقش زمین شد
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
ز مقتـــل نالـۀ عبـــاس خیزد
به جای آب خون از دیده ریزد
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
حسینبنعلی قامت خمیده
زند گلبوسه بر دست بریده
فدا شد هست عباس
جدا شد دست عباس
.
ابوفاضل ابوفاضل ابوالفضل
.
.
عمـــود آهــن آخر، مهر جبین شد
امالبنین! عباست نقش زمین شد
دو شـاخۀ یـاس
دو دست عباس
سرت سلامت زهرا شد کشته عباس
.
زینـب زنـد در خیمـه بـر سر و سینه
سقای طفلان گشته چشم سکینه
اصغر زند پر
در دست مادر
سرت سلامت زهرا شد کشته عباس
.
پریده رنـگ از روی عزیز زهرا
امید او افتاده به خاک صحرا
آن پیکــر پـــاک
گردیده صدچاک
سرت سلامت زهرا شد کشته عباس
.
دریــا خجــل گــــردیده از اشـک سقا
کو علم و کو دست و کو مشک سقا؟
طفل سهساله
گوید به ناله
سرت سلامت زهرا شد کشته عباس
.
دستی که حیدر بوسید از تن جدا شد
دو چشــم او تقـــدیم خـــون خـدا شد
بازو بریده
سینه دریده
سرت سلامت زهرا شد کشته عباس
.
.
سقـای بنی فاطمـه سـردار سپاهم
بودی به صف کربوبلا پشت و پناهم
عباس اباالفضل
.
ای اهل حرم دست علمدار جدا شد
سقای حرم با دو لـب تشنه فدا شد
عباس اباالفضل
.
گلخــانـه تــوحید گــل یـــاس ندارد
دیگــر پسـر فــاطمه عبـاس ندارد
عباس اباالفضل
.
در علقمه افتاده تن حضرت عباس
زهــراست کنـار بـدن حضرت عباس
عباس اباالفضل
.
ای اهـل حـرم سـر به بیابان بگذارید
دیگر به حـرم حضرت عباس ندارید
عباس اباالفضل
.
افسوس که پیشانی عباس شکسته
در چشم نگهبان حرم تیر نشسته
عباس اباالفضل
.
این دست رشید پسر امبنین است
بـا پیکر بیسر بدنش روی زمین است
عباس اباالفضل
.
.
کنار علقمه محشر به پا شد
امید خیمه ها آخر فدا شد
.
علم افتاد بر روی زمین و
دو دست ساقی از پیکر جدا شد
.
***
.
داره از نیزه ها بارون می باره
زمین از خون ساقی لاله زاره
.
خبر بر شاه مظلومون رسونید
که ساقی یک تن و دشمن هزاره
.
***
برادر نا امیده به خاک و خون تپیده
علم افتاده با دست بریده
.
اگه سردار من سقا نمیشد
حریفی روبروش پیدا نمیشد
.
اگه بودش قدم تا نمیشد
پای دشمن به خیمه وا نمیشد
.
.
.
کنار علقمه غوغا به پا شد
علمدار حسین دستش جدا شد
.
زمین کربلا صحرای محشر
ز سوز ناله ی خیرالنسا شد
.
ز داغت خون بارد دیده
سپاهم از هم پاشیده
.
به اشکم دشمن خندیده
برادر جان ببین حال پریشانم
.
چه خواهد بر سرم آید نمی دانم
وای ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل
.
******
.
امان از قلب زار مادر تو
پر از خون شد عزیزم پیکر تو
.
بگو عباس من آخر چگونه
ز هم پاشیده شد فرق سر تو
.
ز ظلم دشمن افسردی
شبیه لاله پژمردی
عمود آهنین خوردی
.
کنار علقمه زار و غمین هستم
خجل از مادرت ام البنین هستم
.
وای ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل
.
******
.
به زنها میشود ظلم و جسارت
شود از گوششان گوشواره غارت
.
پس از تو دشمن و سیلی و شلاق
پس از تو زینب و داغ اسارت
.
ببین زینب میکشد آه
میان خاک قتلگاه
.
کجا رفتی غیرت الله
کجایی ای علمدار جوان من
.
کجایی ای امید کودکان من
وای ، ابالفضل ابالفضل ابالفضل