جنات

.

.

گفتی میان خیمه برایت دعا کنم

فکری برای ناله ی ادرک اخا کنم

.

برخیز و بین مرا به تمسخر گرفته اند

آخر چطور پیش تو باید نوا کنم

.

با من نگو که جان برادر مرا نبر

اصلاً نمی شود که تو را جا به جا کنم

.

دیگر عبا نمانده بچینم تو را در آن

دیگر جوان نمانده به خیمه صدا کنم

.

چشم تو را، دو دست تو را، ابروی تو را

ماندم چطور گریه بر این ماجرا کنم...

.

از پهلوی تو نیزه کشیدن محال شد

فرض محال نیزه ز پهلو جدا کنم

.

گیرم درآورم همه را من خودت بگو:

با ابروان وا شده از هم چه ها کنم؟!؟

.

من هرچه زودتر به سوی خیمه می روم

تا گوشوارِ دختر دلخسته وا کنم

.

من می روم به خیمه که هم بهر پیکرت

هم از برای معجر زینب دعا کنم

.

ترسم از این بود که تو پاشیده تر شوی

باید تو را شبیه خودم بوریا کنم...

.


.

کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
.
واویلا / واویلا / واویلا...
.
به دنبالت شدم آواره
بمیرم که مشکت شد پاره
 .
بمیرم سر تو پرپر شد
زائر پیکرت مادر شد
.
واویلا / واویلا / واویلا...
 .
ببین من بی کس و تنهایم
کنارت خمیده می‌آیم
.
صدای دخترم می‌آید
رقیه عمو را می خواهد
.
واویلا / واویلا / واویلا...

.


.

رفتی برادرت تنهاتر شد
رفتی مجیب عالم مضطر شد
.
در دل نخلستان تا که علم افتاد
خواهرمان زینب بین حرم افتاد
.
زجر شنیدن هلهله ها را
آتش خنده ی حرمله ها را
.
خواهرمان دیده
.
به که من گویم دردم | بی تو باید برگردم...
ای نخل خشک خونین دستت کو؟
ای ماه ام البنین دستت کو ؟
.
بی تو تک و تنها، در دل این دشتم
در پی دست تو روی زمین گشتم
 .
لحظه ی دیدن مشک دریده
فذق شکسته و دست بریده
.
قامت من خم شد
.
کمرم را خم کردی | به لبم جان آوردی...
 .
مشک را آوردی تا پای جانت
با دست و با کتف و با دندانت
 .
این چه بلایی بود بر سرمان آمد
بهر تسلایش مادرمان آمد...
 .
رفتی و تشنه تر از همه بودی
تشنه ی دیدن فاطمه بودی
.
فاطمه هم آمد

.


.

 در کنار علقمه سروی زپا افتاده است
یا گلی از گلشن آل عبا افتاده است
.
در فضای رزمگاه نینوا با شور و آه
ناله جانسوز ادرک یا اخا افتاده است
.
از نوای جانگذار ساقی لب تشنه گان
لرزه بر اندام شاه نینوا افتاده است
.
شه سوار اسب شد باسر بمیدان رویکرد
تا ببیند جسم عباسش کجا افتاده است
.
ناگهان از صدر زین افکند خود را بر زمین
دید بسم الله از قرآن جدا افتاده است
.
تا کنار نهر علقمه بوی عباسش کشید
دید برخاک سیه صاحب لوا افتاده است
.
کرده در دریای خون ماه بنی هاشم غروب
تشنه لب سقای دشت کربلا افتاده است
.
دست خود را بر کمر بگرفت و آهی بر کشید
گفت پشت من زهجرانت دوتا افتاده است
.
خیز برپاکن لوا آبی رسان اندر حرم
از چه رو برخاک این قد رسا افتاده است
.
بهر آبی در حرم طفلان من در انتظار
از عطش بنگر چه شوری خیمه­ ها افتاده است
.
هر چه شه نالید عباسش زلب، لب برنداشت
دید مرغ روح او سوی سما افتاده است
.
گفت بس جسم برادر را برم در خیمه گاه
دید هر عضوی ز اعضایش سوا افتاده است
.
حال زینب رامگو، "علامه" از شه چو ن شنید
دست عباس علمدارش جدا افتاده است

.


.

 اگر تیر نمیخورد بچشمای من
با چه رو میخواستم نگاتون کنم
 .
سفارش چقدر کرد اُمُ البَنین
مبادا برادر صداتون کنم
.
 ببخشید اگه پیش پای شما
علمدار این قافله پا نشد
.
آخه دست نداشتم که حائل کنم
 همه سَعیَمو کردم اما نشد
.
به من گفته بودی برم علقمه
نشد تا بمونم به پای قرار
.
 میخواستم سر عهد باشم ولی
از این نیزه ها شد تنم نیزه زار
.
 ... حسین جان ، حسین جان ،
.
 تو بودی امید همه خیمه ها ،
تو بودی پناه من و خواهرم
.
 بهت قول میدم همینجا میاد
تشکر ازت میکنه مادرم
.
 نمیدونم اصلاً چجوری باید
با این مشک پاره به خیمه برم
.
 تو خیمه همه چشم به راهتن
داداش جواب ربابو چی باید بدم
.
 فدای سرت مشک تو پاره شد
چجوری باید با غمت تا کنم
.
 کجا میتونم ماه اُمُ البَنین
برادر شبیه تو پیدا کنم
.
 ... برادر برادر برادر مرو ،
نمیخواد بمونی کنار تنم
.
 میبینی تو دست عدو آتیشه
رها کن منو تو همین علقمه
.
 اگه دیر بری خیمه غارت میشه
منو برنگردون به سمت حرم
.
 چی مونده برام غیر شرمندگی
چجوری بیام و تماشا کنم
.
 که اصغر تلف میشه از تشنگی
بذار تا بشه پیکرم ریز ریز ،
.
بذار هر چی میخواد بیادش سرم
 برو سمت خیمه نذار بعد من
.
بره روسری از سر خواهرم
 ... حسین جان ، حسین جان

.


.

 سقا و میر لشکرم
ای نور دیده ی ترم
بی تو باید چجوری من حرم برم
.
.صد موج حیا تو دریای نگاهت بود
وقتی اومدم رقیه چشم به راهت بود
.
پاشو خیمه ها نداره امنیت بی تو
میرن بچه ها اسیری عاقبت بی تو
.
ای مِهر و ماه من
.
پاشو باید یکی باشه همراه من
کی بهتر از تو ای غیرت الله من
.
برادرم ، برادرم ، برادرم
.
ای یار مَهجبین
.
بلند شو گریه های حسینو ببین
پاشو تا که نَمونه علم رو زمین
.
برادرم ، برادرم ، برادرم
.
.... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ....
.
تو خیمه منتظر همه
تا که بیای از علقمه
.
چی دیدی که فقط میگی یا فاطمه
.
این باید بوی حبیبه ی رسول باشه
عباسم داداش زیارتت قبول باشه
.
داره علقمه شمیم یاس و نیلوفر
چشمات بسته و سرت رو دامن مادر
.
ای ساقیِ رشید
نمیشه ای برادر ازت دل برید
بدون تو اُمیدم شده نااُمید
.
برادرم ، برادرم ، برادرم.
.
هـستم سینه زنت
کنار این دو دست جدا از تنت
به قربون اون اَدرک اَخا گفتنت
.
برادرم ، برادرم ، برادرم
.
... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ....
.
غوغا تو کربلا شده
فرق سرت دوتا شده
پیوستگی ابروهات جدا شده
.
تو این بی کسی نصیب من شده داغت
پشت من شکست کمرشکن شده داغت
.
ای جانِ حسین عزیز برادر زینب
دلشوره دارم برای معجر زینب
.
بی پروا میشنو
تو میری و اینا بی حیا میشنو
واویلا راهی خیمه ها میشنو
.
برادرم ، برادرم ، برادرم
.
میلرزه دست و پام
میرم بگم با بُغضی که هست تو صدام
برا اسیری آماده شَن بچه هام
.
برادرم ، برادرم ، برادرم
.... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا

.


.

پاشو اباالفضل که دیگه حتی درآوردی اشک آبو

پاشو اباالفضل طفل رباب هم زده قید مشک آبو

.

پاشو اباالفضل میدونم اومدی کمک حال رباب شی

ولی چجوری حتی شده خودت هم از خجالت آب شی

.

خجالتم نده داداش ، چی سرم اومده داداش

گریه نکن گریه واسه یه پهلوون بَده داداش

.

من موندم و تنی که پاره پاره شد

قرص قمر چطور قد ستاره شد

.

... سقای تشنه لب ، سقای تشنه لب ...

.

پاشو اباالفضل سکینه چند ساعته که چشم انتظاره

دلت شکسته همین الآن دعا بکن بارون بباره

.

پاشو اباالفضل که پا نشی باید روی خاکا بشینم

راضی نشو که برم به خیمه اشک زینبو ببینم

.

قمر من سوسو زدی ، دم فرات زانو زدی

تو بودی اون دریایی که به رودخونه رو زدی

.

یادت بمونه موج دل فرات

عباسمو زمین زدن جلو چشات

.

... سقای تشنه لب ، سقای تشنه لب ...

.

پاشو اباالفضل مگه تو قول نداده بودی به رقیه

فقط دعا کن که نرسه دست یهودی به رقیه

.

پاشو اباالفضل که میزنن رنگ کبودی به رقیه

که دخترای حرمله میکنن حسودی به رقیه

.

تموم آرزوش تویی ، خوش بحالش عموش تویی

خسته که میشه اون که میگیره اونو به دوش تویی

.

رفته تو خیمه ها چادر سرش کنه

گره معجرو محکم ترش کنه

.

... سقای تشنه لب ، سقای تشنه لب ...

.


صفحه...  

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار